Thursday, October 25, 2012

وصیت نامه ء شهیدِ مجید جناب شاهپور( هوشنگ ) مرکزی.


وصیت نامهء شهیدِ مجید جناب شاهپور( هوشنگ ) مرکزی.




 
 Payam-i Badí
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=133289060090471&set=a.133288716757172.35822.100002281347601&type=1&ref=nf


وصیت نامهء شهیدِ مجید جناب شاهپور( هوشنگ ) مرکزی.
،،،دیگران گر بهر مردن شیون و افغان کنند،،،
،،،من نمی خواهم که یاران بهر من اینان کنند،،،
،،،من نمی خواهم که گردد قطره اشکی نثار،،،
،،،قطرهء اشکی که باید بر رُخ یاران کنند،،،

،،،من نمی خواهم که بعد از کُشتنم یاران من،،،
،،،گریه اندر مرگ این سرگشتهء حیران کنند،،،
،،،هان مبادا نور چشمانم سیه پوشی کنند،،،
،،،جامه ها رنگین کنند و گیسوان افشان کنند،،،
،،،قهوه و خرما و هلوا نمی شاید مرا،،،
،،،نقل و شیرینی نثار محفل یاران کنند،،،
،،،گر سرور روح من خواهند اولاد و زنم،،،
،،،جان نا قابل فدای حضرت جانان کنند،،،
،،،روز و شب در منهج اهل بهاء سائر شوند،،،
،،،زین عمل رشک جنان هر گوشهء ایران کنند،،
الله ابهی. مرکزی...
 

...............................................................


"...شاپور مرکزی تنها بهائی اعدامی بعد انقلاب گرگان بود که در اوین اعدام شد. حسابی زجرش داده بودند طوری که پسرش گلایه داشت که در آخرین ملاقات نتوانسته بود پدرش را بغل کند چون
دنده هایش را شکسته بودند.





Mehdi Faraz
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=376750152411936&set=a.376750142411937.101695.100002308632589&type=1&relevant_count=1&ref=nf





"...شاپور مرکزی تنها بهائی اعدامی بعد انقلاب گرگان بود که در اوین اعدام شد. حسابی زجرش داده بودند طوری که پسرش گلایه داشت که در آخرین ملاقات نتوانسته بود پدرش را بغل کند چون
دنده هایش را شکسته بودند.
این شعر را قبل از اعدام برای زنش سروده :"


پریم قسم به یزدان / به ولا وعشق وایمان / به دوچشم مست جانان / به شهادت شهیدان / به دماء سرخ آنان / به طناب دار لرزان / به گلوله‌‌های غلطان/ به بلا و درد و
زندان/ به خشونت نگهبان / که همیشه دارمت دوست




به خدای حی دادار / به عطا و لطف دلدار / به صفای دشت و گلزار / به دلی که می دهد یار / به صدای گریهء زار / که رسد زپشت دیوار / به دل ِ من ِ گرفتار / به دل ِ حزین و بیمار /که همیشه دارمت دوست




پریم قسم به مویت / به صفا و لطف رویت / به وفا و مهر خویت / به صدای های و هویت / به دل ِ غمینِ شویت / به صدای گفتگویت / به لبان بذله گویت / به دو چشم چون سبویت /به دل خدای جویت/ که همیشه دارمت دوست




پریم قسم به کعبه / به خدا و عشق سوگند / به دو دست بسته دربند / به ولای هر دو فرزند / به قرین و یار و پیوند / به زبور و زند و پازند / به مرارت شب بند / به حلاوت لب قند / به خدا و آن همه بند / که همیشه دارمت دوست
 
 
 
 



No comments:

Post a Comment