بهرام یلدائی - شهیدانی که در راه آزادی عقیده تا پای جان ایستادند
بهرام یلدائی
نام آن شیفته ی جمال قدم، بود. مادرش نصرت، جانباخته ی جاوید و شیرزنی
مؤمن بود که جان خود را در راه امر مبارک فدا نمود و پدر، احمد نام داشت.
در سال 1334 در شیراز متولّد شد. پس از طی دوران دبیرستان با هوش فراوانی
که داشت موفّق به اخذ دیپلم و سپس فوق لیسانس اقتصاد از دانشگاه پهلوی
شیراز در سال 1357 گردید. تا قبل از تعطیل دانشگاه به سمت استادیار دانشگاه
شیراز و بعد از آن مدّتی کوتاه به عنوان حسابدار بیمارستان زینبیه مشغول
به کار بود. در سابقه ی فعّالیت امری این جوان شهید چنان می خوانیم: عضویت
در لجنات ضیافت و گلستان جاوید و جوانان شیراز، معلّم کلاس های دروس اخلاق،
مسئول نگاشتن وقایع و تاریخچه ی بعد از انقلاب در شیراز.
این گوهر گرانبها که می توانست سرچشمه ی فیّاض روحانی برای جامعه و کشور خود باشد، این نیروی لایزال عشق و محبّت که همراه با قوای جسمانی جوانی و صفات ملکوتی می توانست راه گشای عالم بشریت و معلّمی با تقوا برای دانش پژوهان ایرانی باشد، به دست دشمنان امر الهی شهید گردید. بهرام در اوّل آبان ماه 1361 در منزل شخصی خود در شهر شیراز توسط مأموران سپاه پاسداران انقلاب به همراهی مادرش، خانم نصرت یلدائی و پدر، احمد یلدائی و خانم آوارگان بازداشت شد. مدّت 48 روز در زندان سپاه پاسداران بود و بعد به زندان عادل آباد شیراز منتقل گردید و تا زمان شهادت در آنجا محبوس بود. این نفس مظلوم در زندان به دایر کردن کلاس های عربی برای احبّا پرداخت و به مسجونین بهائی صلات کبیر را یاد داد و آنها نماز را حفظ نمودند. در زندان سه بار او را تکلیف به تبّری کردند که او هم مانند سایر جان بر کف گذاشتگان ثابت و مستقیم بر جای ماند. در تاریخ بیست و ششم خرداد 1362 در میدان چوگان شهر شیراز به همراه پنج نفر از آقایان با طناب به دار آویخته شد. جسد آن عزیز نازنین را به همراه سه نفر دیگر برای تشریح در دانشکده ی پزشکی شیراز بدون اطّلاع مورد استفاده قرار دادند و بدون مراسم بهائی و کفن و دفن در بیست وهشتم خرداد ماه 1362 در گلستان جاوید مدفون نمودند. یادش جاوید باد.
تلخیص و اقتباس از نامه های دوستان.
مأخذ: دارالانشای بیت العدل اعظم الهی.
پرورازها و یادگارها، صفحه 146، تألیف ماه مهر گلستانه.
این گوهر گرانبها که می توانست سرچشمه ی فیّاض روحانی برای جامعه و کشور خود باشد، این نیروی لایزال عشق و محبّت که همراه با قوای جسمانی جوانی و صفات ملکوتی می توانست راه گشای عالم بشریت و معلّمی با تقوا برای دانش پژوهان ایرانی باشد، به دست دشمنان امر الهی شهید گردید. بهرام در اوّل آبان ماه 1361 در منزل شخصی خود در شهر شیراز توسط مأموران سپاه پاسداران انقلاب به همراهی مادرش، خانم نصرت یلدائی و پدر، احمد یلدائی و خانم آوارگان بازداشت شد. مدّت 48 روز در زندان سپاه پاسداران بود و بعد به زندان عادل آباد شیراز منتقل گردید و تا زمان شهادت در آنجا محبوس بود. این نفس مظلوم در زندان به دایر کردن کلاس های عربی برای احبّا پرداخت و به مسجونین بهائی صلات کبیر را یاد داد و آنها نماز را حفظ نمودند. در زندان سه بار او را تکلیف به تبّری کردند که او هم مانند سایر جان بر کف گذاشتگان ثابت و مستقیم بر جای ماند. در تاریخ بیست و ششم خرداد 1362 در میدان چوگان شهر شیراز به همراه پنج نفر از آقایان با طناب به دار آویخته شد. جسد آن عزیز نازنین را به همراه سه نفر دیگر برای تشریح در دانشکده ی پزشکی شیراز بدون اطّلاع مورد استفاده قرار دادند و بدون مراسم بهائی و کفن و دفن در بیست وهشتم خرداد ماه 1362 در گلستان جاوید مدفون نمودند. یادش جاوید باد.
تلخیص و اقتباس از نامه های دوستان.
مأخذ: دارالانشای بیت العدل اعظم الهی.
پرورازها و یادگارها، صفحه 146، تألیف ماه مهر گلستانه.
No comments:
Post a Comment